یادگیری زبان انگلیسی

یادگیری زبان انگلیسی

در این وبلاگ میتوانید زبان انگلیسی را بیاموزید
یادگیری زبان انگلیسی

یادگیری زبان انگلیسی

در این وبلاگ میتوانید زبان انگلیسی را بیاموزید

اصطلاحات شماره 45

They disgraced him
آبرویش را ریختند

I have no hope in that
چشمم آب نمی خورد

He would like to be left alone
مایل است او را به حال خود بگذارند

اصطلاحات شماره 44

What is up?
چه خبر است؟

My friend got the lion's share
بهترین قسمت نصیب دوستم شد

Will you keep an eye on this luggage for me, please?
لطفا مواظب اسباب من باشید

اصطلاحات شماره 43

He is no scholar
چیزی بارش نیست

It doesn't serve our purpose
به درد ما نمی خورد

He was given a lesson
متنبه شد

اصطلاحات شماره 42

He showed a clean pair of heels
دو پا داشت دو پا هم قرض کرد

He was put out of the way
او را سر به نیست کردند

He made a scene
قیامتی بر پا کرد

اصطلاحات شماره 41

He ran with his life
جان سالم به در برد

He doesn't care a fig
ککش هم نمی گزد

He plays fast and loose
بازی در آورده

اصطلاحات شماره 40

She takes after her mother
به مادرش رفته است

He is jack-of-all-trades
همه کاره است

This poor man can hardly make both ends meet
پیر مرد بیچاره دستش به دهانش نمی رسد

اصطلاحات شماره 39

He is wide of the mark
از موضوع پرت است

To rub on a raw nerve
سوهان روح بودن؛ موجب اعصاب خردی گشتن

We came to a rupture
کلاهمان تو هم رفت

اصطلاحات شماره 38

Don't lose your hair!
دستپاچه نشو

He makes mountains out of mole-hills
از کاه کوه می سازد

To lay the cornerstone
کلنگ جایی را زدن

اصطلاحات شماره 37

I've learnt it by fits and starts
جسته گریخته یاد گرفته ام

They served him out
حقش را کف دستش گذاشتند

He did not turn a hair
خم به ابرو نیاورد

اصطلاحات شماره 36

He played off the job
کار را از سر باز کرد

He went back on his word
زیر قولش زد

He swells like a turkey cock
باد در دماغ می اندازد