یادگیری زبان انگلیسی

یادگیری زبان انگلیسی

در این وبلاگ میتوانید زبان انگلیسی را بیاموزید
یادگیری زبان انگلیسی

یادگیری زبان انگلیسی

در این وبلاگ میتوانید زبان انگلیسی را بیاموزید

اصطلاحات شماره 114

Wet blanket

e.g.: You shouldn’t invite him to your birthday party. He is such a wet blanket!

آیه یاس، حالگیر

مثال: نباید اونو به مهمونی دعوت میکردی. او یه آدم حالگیری که نگو!

Knock on wood

e.g.: The children haven’t had a cold so far this winter, knock on wood!

بزنم به تخته! بزن به تخته!

مثال: بچهها تو این زمستونی تا حالا مریض نشدن، بزنم به تخته!

ادامه مطلب ...

اصطلاحات شماره 113

you pay your money and you take your choice

هر قدر پول بدی همون قدر آش می خوری

All are not hunters that blow the horn

هر گردی گردو نیست

Cross the stream where it is shallowest

بی گدار به آب نزن

ادامه مطلب ...

اصطلاحات شماره 112

My computer is down.
.................................
کامپیوترم تعطیل شد/// خراب شد



She is a good driver, for all her fault.
.................................................. ....
یه سری نقاط ضعفی داره, اما باز هم راننده خوبیه.



It is dangerous to freewheel.
.........................................
تو سرازیری اگه ماشینو خلاص کنی/// در دنده نباشه خطرناکه

ادامه مطلب ...

اصطلاحات شماره 111

Out of the picture (adj.): It describes someone or something who is no longer part of your life, who is no longer relevant or who is no longer a consideration.
It's better if I stay 'out of the picture'. Then, I won't interrupt your relationship.
بهتره خودم رو کنار بکشم. اینطوری (دیگه) مانع رابطۀ شما نخواهم بود
−−−−−−−−−−−−−−−−� �−−−−−−−−−−−−−−−−� ��−−−−

2. Where are you heading to?
Tehran.
داری کجا میری/عازم کجا هستی؟ تهران
−−−−−−−−−−−−−−−−� �−−−−−−−−−−−−−−−−

3. Get on someone's good side: win someone's approval or support
رضایت کسی را جلب کردن

ادامه مطلب ...

اصطلاحات شماره 110


Cut the comedy = cut the funny stuff دست از شوخی و مسخره بازی بردار



I'm behind the schedule.

از برنامه عقبم.



تو حقت بود که این بلا سرت بیاد.

You got what you deserve

ادامه مطلب ...

اصطلاحات شماره 109


See eye to eye = هم نظر بودن / تفاهم داشتن / یک دل بودن


Let alone = تا چه برسه به / مسلما نه



Narrow-minded / Broad- minded کوته فکر / روشن فکر



My lips are sealed = زبانم قرصه ، به کسی نمیگم

ادامه مطلب ...

اصطلاحات شماره 108

Lose one's touch = مهارت خود را از دست دادن / مهارت کسی افت کردن


Go under the knife = عمل کردن / زیر تیغ جراحی رفتن


Sit up and take notice = انگشت به دهان ماندن / تعجب کردن

ادامه مطلب ...

اصطلاحات شماره 107

Take it out on someone
ناراحتی یا عقده یا مشکل خود را روی سر یه نفر دیگه خالی کردن



Deride/ mock / ridicule / scoff at / sneer at / poke fun at / laugh at / scorn / lampoon : مسخره کردن، دست انداختن



Serve (the / one's ) purpose =

به درد کسی خوردن / به نفع کسی بودن

Jack of all trades = همه فن حریف



Grin / smile from ear to ear = نیش کسی تا بناگوش باز بودن



be over head and ear in love = یک دل نه صد دل عاشق بودن




in the twinkling / wink of an eye = در یک چشم بهم زدن



Keep one's fingers crossed = دعا کردن ، آرزوی موفقیت کردن




right up sb’s alley / right down sb’s alley :
تو فارسی وقتی می خوایم بگیم که کسی تو انجام دادن کاری ماهره و به انجام دادن اون کار علاقه منده ، اصطلاحاً میگیم “اون کار خوراکشه”
تو انگلیسی هم برای اینکه بگین ” انجام دادن فلان کار خوراکمه” یا به



۱) it’s a deal : قبوله ، باشه ، موافقم

2) it’s no big deal: مشکلی نیست ، چیز مهمی نیست ، خیالی نیست

اصطلاحات شماره 106

To give somebody the creeps/willies....
از دیدن چیزی چندش شدن یا مو به تن آدم سیخ شدن....



In your dreams = به همین خیال باش



Family tree = شجره نامه

Up a tree= در مخمصه یا شرایط بد گیر کردن

At the top of the tree= در بالاترین مقام شغلی، حرفه ای، تحصیلی یا غیره



You're Dressed to Kill = خیلی خفن/ جذاب / زیبا :)




Get Out of Here = شوخی می کنی! / من که باور نمی کنم


He/she is "as stubborn as a mule".

معنای تحت اللفظی: به اندازۀ یه قاطر کله شقه یا لجوجه.
معنای کنایه ای: مرغش فقط یه پا داره. لجبازه... حرف، حرف خودشه

Example: After too much explanation and a lot of examples, I thought he would change his mind but my efforts were in vain. He was "as stubborn as a mule".

بعد از یه عالمه توضیح و مثال، فکر کردم نظرش عوض می شه ولی تمام تلاشام نقش بر آب شد چون مرغش فقط یه پا داشت.




Roll up one’s sleeves = آستین ها را بالا زدن، آماده شدن برای انجام کاری.



Stand on one's own two feet = روی پای خود ایستادن



Bury the hatchet = آشتی کردن



"Pull yourself together" !

خودت رو جمع کن، خودت رو جمع و جور کن، خودت رو کنترل کن، کنترل خودت رو حفظ کن

اصطلاحات شماره 105

Go blank / Blank out = مغز کسی کار نکردن، یک مرتبه همه چیز را فراموش کردن، نا خوانا بودن


Beneath one's dignity = کسر شان بودن ، برای کسی افت داشتن



I’m pushing 22
من در آستانه 22 سالگی هستم.


She's the breadwinner of the family.
او نان آور خانواده است.




1- I hate going to the dentist, but I suppose I'll just have to bite the bullet.

2- I wanted to tell him exactly what I thought of him, but I had to bite my tongue.

3- I only asked if I could help - there's no need to bite my head off.

4- She put the bite on her mother for a hundred bucks.

1-از دندانپزشکی رفتن متنفرم، اما فکر میکنم باید بسوزم و بسازم (تحمل کنم) .
2-میخواستم بهش بگم که دقیقا چطور در موردش فکر میکردم اما مجبور شدم حرفم رو بخورم(= جلوی زبونم رو بگیرم).
3- من فقط پرسیدم که میتونم کمک کنم – چرا پاچه میگیری؟!
4- برای صد دلار به مادرش اصرار کرد(= مادرش رو کچل کرد = به مادرش فشار آورد)